بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین...
به وبگاه کانون فرهنگی تبلیغی مردمی طه خوش آمدید.
اللهم عرّفنی نفسک فانک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللّهم عرّفنی نبیک فانک ان لم تعرّفنی نبیک لم اعرف حجتک. اللهم عرّفنی حجتک فانک ان لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛
"پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم. پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم. پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد".
مردى اعرابى وارد مدينه شد و از كريم ترين مردم سوال كرد، امام حسين را به او معرفى كردند، وارد مسجد شد و آن بزرگوار را در حال نماز يافت ، پشت سر آن بزرگوار ايستاد اشعاری را خواند. امام حسين نمازش را سلام داده و به قنبر فرمودند: آيا از مال حجاز چيزى باقى مانده است ؟ گفت : بله ، چهار هزار دينار باقى مانده است . فرمودند: آن را بياور كه نيازمند حقيقى آن آمده است . قنبر دينارها را آورد، امام دو برد خود را از تن در آورده و دينارها را در آن پيچيد و دست مباركشان را از شكاف در خارج كردند، زيرا به خاطر كم بودن دينارها از اعرابى خجالت كشيدند و اشعاری بدین مضمون سرودند: بگير اين مقدار دينار را، من به خاطر كمى آن از عذر مى خواهم و بدانكه من نسبت به تو مهربانم اگر در آينده وسيله فراهم شد ثروت سرشارى بر تو ريزش خواهد كرد. ليكن مردم زمان بيگانه پرستند و اينك دست ما خالى است. اعرابى دينارها را گرفته و گريه كرد! امام فرمودند: شايد آنچه عطا كردم به تو، كم است كه گريه مى كنى ؟! اعرابى گفت : نه، وليكن گريه من براى اين است كه چرا اين دستهاى با سخاوت زير خاك خواهد رفت.
مناقب ابن شهر آشوب ، ج 4، ص 65. شفاعت امام حسين علیه السلام.
محتواي اين وبلاگ منطبق بر قوانين جمهوري اسلامي ايران مي باشد. اين وبگاه در سايت ساماندهي پايگاه هاي اينترنتي وزارت ارشاد ثبت شده است.
اکثر مطالب وبلاگ داراي منبع از کتب اسلامي و يا سايت هاي ارزشي و مفيد ديني است و کپي برداري از مطالب وبگاه فقط با ذکر منبع بلا مانع است